کد مطلب:243810 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:110

خبر دادن حضرت از باطن ابن سهل قمی
[104] 15 - طبری آورده است:

از محمد بن سهل بن یسع قمی روایت شده كه گفت: مجاور مكه بودم، در سفری به مدینه، خدمت امام جواد علیه السلام رسیدم و خواستم از حضرت لباسی بگیرم كه مرا بپوشاند، فرصتی پیش نیامد كه چنین در خواستی كنم و با او خداحافظی كرده و قصد بیرون آمدن كردم، پس با خودم گفتم: نامه ای می نویسم و خواسته ی خود را در میان می گزارم.

راوی گفت: نامه را نوشتم و به مسجد پیامبر رفتم تا دو ركعت نماز، بجای آورم و صد مرتبه از خدا طلب خیر كنم، پس اگر در دلم افتاد كه نامه را تقدیم كنم، تقدیم و گرنه آن را پاره نمایم، چون چنین كردم، در دلم افتاد كه نامه را تقدیم حضرت نكنم.

نامه را پاره كردم و از مدینه، خارج شدم، در همین حال بود كه قاصدی را دیدم، در حالی كه چند پیراهن را در دستمال راه راهی پیچیده، سراغ محمد بن سهل قمی را می گرفت تا اینكه به من رسید و گفت: آقای تو، اینها را برایت فرستاده است و آنها، دو پیراهن بود.



[ صفحه 102]



احمد بن محمد گفت: خدای متعال مقدر كرد كه وقت مردن، من غسلش دادم و در آن دو پیراهن، كفنش نمودم. [1] .


[1] دلائل الامامه: 405 ح 366.